هر انسانی از بدو تولد تا زمانی که زندگی اش به مرگ ختم می شود ، با تجارب زیادی روبرو می شود و فراز و نشیب های بسیاری را پشت سر می گذارد. هیچ انسانی نمی تواند مدعی شود که در طول مسیر زندگی خود از مشکل خاصی برخوردار نبوده است . هر انسانی ، برای حل مشکلات زندگی خود، نیاز به کسب مهارت هایی و شناخت معنای زندگی دارد.
آدمی به مرور زمان با کسب تجربه توسط خود و یا از طریق توجه و بکارگیری تجربه دیگران می تواند بر سختی ها و حل مسائل خود چیره شود . یکی از این توانایی ها کشف معنای زندگی است که به آدمی انگیزه می بخشد و دید انسان را به جهان اطراف خود به شکل زیباتری معطوف می کند .
معنای زندگی چیست ؟
می توان گفت که هر فردی در زندگی شخصی ،از یک جهان بینی خاصی برخوردار است؛ دنیایی که شامل افکار ، احساس ، رفتار ، عقاید ، باورها، ارزشها و تجربیات او می شود. تمام این عوامل می توانند کاملا جنبه شخصی داشته و منحصر به فرد باشد و فرد با توجه به این جهان بینی چارچوب زندگی خود را می سازد و دنیای اطراف خود را زیبا و زشت ، جذاب و کسل کننده ، سرشار از امید و نا امیدی می بیند.
معنای زندگی ، عامل برانگیزاننده امیال و آرزوها و نگرش مثبت به زیستن حقیقی و واقعی . آدمی جدای از این معنا بی هدف ، سرگشته و نا امید ست و به توسط این حس قشنگ به منبعی از انرژی های جان بخش و روح افزا دست می یابد.
اگر زندگی انسان را از دو منظر دنیوی و معنوی نگاه کنیم بنظر می رسد که این نیرو می تواند در هر جنبه ای نیرو بخش و حیاتبخش باشد و فرد را در مسیری روشن هدایت کند.
نظریه معنای زندگی در روان شناسی
نظریه معنا درمانی یا لوگوتراپی، اولین بار توسط ویکتور فرانکل پزشک اتریشی مطرح شد . وی که در کوره آدم سوزی اردوگاه آشویتس نازی های آلمان تمام بستگان خود از جمله همسر خود را از دست داده بود و لحظات بسیار سخت و جانفرسایی را در اسارت سپری می کرد تمامی دل نوشته هایش که بر روی زر ورق پاکت سیگار نوشته می شد توسط افسر نازی به یغما رفت و هر روز شاهد مرگ بسیاری از اسرا در اردوگاه بود.
او می دید که بعضی از زندانی هایی که از قدرت بدنی خوبی برخوردار بودند ، آنها نه از گرسنگی ، بلکه از نا امیدی جان می باختند و او با کشف چرایی این نکته مهم به حقیقتی رسید بنام “معنای زندگی”. او با درک عمیق این مفهوم به نتیجه رسید که باید زندگی کند و استقامت وی به اینجا رسید که پس از آزادی از اردوگاه نازی ها مکتب معنا درمانی یا لوگوتراپی را بنیان کردند.
بدیهی است که معنای زندگی در تمامی اعصار از بدو خلقت در وجود انسانها فطرتا نهادینه شده است اما نیاز به بررسی و یک مکاشفه درونی دارد. همانطوری که :
دکتر فرانکل معتقد بود که “هیچ معنای واحدی برای همه انسان ها وجود ندارد ، بلکه به دست آوردن این گوهر نایاب نیازمند نوعی مکاشفه درونی و پی بردن به ارزش هایی است که در عمق وجود انسان نهادینه شده اند. هیچ کس نمی تواند معنای زندگی خود را به شما تحمیل کند و تنها خودتان هستید که در مسیر زندگی می توانید از بزرگ ترین رنج ها، معانی منحصر به فردی بیرون کشیده و به کمک آن ها حیات دوباره ای بیابی”.
راهکارهای دستیابی به معنای زندگی
1.مکاشفه کنید :
بعضی انسانها از دنیای وجودی خود بی اطلاع اند و به من کیستم خود توجه ای ندارند . شخصیت آدمی از جنبه های مختلفی تشکیل شده است که در حقیقت تربیت ، فرهنگ ، اخلاق و .. از خانواده و اجتماع ، در فرد شکل می گیرد و ارزش گذاری می شود . من کیستم شامل تمامی خصوصیات فردی اعم از صفت های مثبت و منفی ، توانایی ها و امکانات فرد می شود.
وقتی آدمی نسبت به تمام زوایای وجودی خود، آگاهانه بیاندیشد و روحیات خود را ارزیابی کند می تواند به این نتیجه برسد که او کیست و چه چیزی در زندگی برای او ارزشمند است ، چه چیزی در او باعث شعف می شود ، چه بخش از شخصیت او نیاز به تغییر دارد و کدام بخش رفتاری او با تقویت بیشتر، او را به سمت ارزشها هدایت می کند.
این مکاشفه میتواند فرد را به سوی کشف معنای زندگی هدایت کند اما اغلب گام برداشتن در این مسیر نیاز به یک همراه واقعی و متخصص در حوزه مشاوره روان شناسی دارد که شما را در این امر خطیر به سمت هدف گذاری ها سوق دهد چرا که در راه مکاشفه، سردرگمی ممکن است نه تنها شما را به مقصود اصلی نرساند بلکه شما را به مسیری نامعلوم بکشاند .
2.تمرین ذهن آگاهی
این تمرین در حقیقت نوعی تکنیک است که به شما یادآوری می کند که در اینجا و اکنون زندگی کنید . گاهی گذشته برای بعضی از افراد از جایگاه بسیار ارزشمندی برخوردار است .
بدیهی بنظر می رسد که گذشته بخشی از زندگی هر انسانی ست و جزء لاینفک زندگی ماست . گذشته با وجود داشتن جنبه های منفی و ناخوشایند ، از جنبه های مثبتی نیز برخوردار است که می توان به عنوان یک تجربه ارزشمند به آن نگاه کنیم و از بخش ناخوشایند آن فاصله بگیریم .
اما بعضی از افراد دوست دارند و یا عادت کرده اند که با یادآوری آن به نوعی به آزار خود بپردازند و در نتیجه از حال و داشته های فعلی خود لذت نبرند . این رنج عادتی را ، می توان با تمرینات ذهن آگاهی کاهش داد و در نتیجه وقتی ذهن انسان از افکار انباشته غیر مفید رهایی می یابد، می تواند با تمرکز بیشتر، به یافتن معنای زندگی خود ناِئل گردد. مدیتیشن یکی از تمرینات موثر در افزایش ذهن آگاهی است.
3.هدفمند شدن
در حقیقت چگونه می توان به مقصود و مقصد رسید بدون اینکه آدمی از هدف بی بهره باشد . داشتن هدف و آرمان های ارزشمند ، به زندگی هر انسانی جهت می بخشد و در ذهن و قلب وجود او، روزنه ای از امید ایجاد می کند. این همان معناست که انسان را به شوق رسیدن به آرزوها و اهداف هدایت می کند .
چه بسا افرادی که از هدفمند بودن در زندگی بی بهره اند و در نتیجه نه تنها از زندگی خود لذتی نمی برند بلکه به سمت نا امیدی و افسردگی پیش می روند . پس با هدف گزینی درست می توانید به سمت معنای زندگی خود گام بردارید و از حس خوب زندگی بهره مند شوید .
4.در خود مسئولیت و تعهد ایجاد کنید
برای رسیدن به معنای زندگی ، شناخت خصوصیات های فردی ، ارزش ها و اهداف ، لازم هستند اما کافی بنظر نمی رسند . فرد باید نسبت به زنگی خود متعهدانه عمل کند و پایبندی و مسئولیت پذیری اوست که می تواند او را در جهت رسیدن و دست یافتن به آرمان های واقعی و حقیقی یاری کند. پذیرش مسئولیت تعهد در قبال آن ، یعنی علم به سختی ها و مشکلات و تزلزل کمتر و ثابت قدم بودن در مسیر اهداف ارزشمند زندگی .
مرکز مشاوره راز ماندگار با برخورداری از روان شناسان باتجربه و مشاوره رایگان شما را در دستیابی به معنای زندگی یاری می دهند.
بدون دیدگاه