بین صحبت کردن با یک عزیز و یک درمان گر روان شناس تفاوت های اساسی وجود دارد – اما نکته قابل توجه این است که ، هر دو می توانند به طریقی جنبه درمانی داشته باشند.ولی واقعا تفاوت درمانگر با راهنمایی نزدیکان چیست؟
خلاصه مقاله:
- درد و دل کردن با یک عزیز و یا یک درمان گر روان شناس می تواند به دلایل مختلف جنبه درمانی داشته باشد .
- دوستان و اعضای خانواده ای که با آنها درد و دل می کنیم ممکن است باعث سردرگمی و پریشانی ما شوند . نظرات خودشان را با یکدیگر به اشتراک بگذارند و یا آسایش جسمی فراهم کنند.
- درمانگران به بیماران کمک می کنند تا دید خودشان را نسبت به مسائل تغییر دهند ، الگوهای مفید را کشف کرده و مهارت های مقابله ای را پیدا کنند .
تفاوت درمانگر با راهنمایی نزدیکان؟
معمولا این سوال از درمان گران پرسیده می شود که تفاوت درمانی بین گفتگو با مادر، پدر و یا یک دوست بسیار نزدیک وجود دارد یا نه ؟ خب سوال خوبی می تواند باشد ؛ از این گذشته وقتی با یک دوست صمیمی صحبت می کنیم می توانیم متوجه دیدگاه او نسبت به وضعیت خودمان بشویم ، نقطه نظرات او در حقیقت شرایطی را برای ما فراهم می سازد که ذهن ما را باز می کند .
گزینه ها و راه حل هایی که ممکن است حتی به فکرمان نرسیده باشد . صحبت کردن با یک نفر از خانواده می تواند دلگرم کننده و موجب قوت قلب شود .هر دوی این مکالمات می توانند جنبه درمانی داشته باشند چرا که چیزهایی که به آن نیاز داریم را فراهم می کنند و ما را از یک حالت احساسی به موقعیت دیگری انتقال می دهند .
صحبت با دوستان یا اعضای خانواده
دوست یا عضو خانواده ما یک شناخت آگاهانه ، نزدیک و صمیمانه ای از ما دارند و به همین دلیل به آن ها کمک می کنند که در چهارچوب رابطه ای که با ما داشته اند بهتر بفهمند و درک کنند . آنها با توجه به نوع رابطه ای که با ما داشته اند و موضوع پیش آمده ، فکر می کنند و بر اساس اینکه ما چگونه می توانیم با مسائل کنار بیاییم پیشنهادی خواهند داشت .
همچنین این احتمال وجود دارد که آن ها با شریک زندگی ، فرزندان و یا دوستان ما در تعامل باشند و در سطح اجتماعی یا حرفه ای با دنیای ما ارتباط برقرار کنند . به همین دلیل آنها احتمالا :
-
جانب ما را می گیرند :
این یک امر بسیار بدیهی ست که کسانی که ما را می شناسند معمولا در برابر ما احساس مسئولیت می کنند.
-
دوستان و خانواده به ما اهمیت می دهند و مراقب ما هستند :
و بر این اساس آن ها نمی خواهند که ما صدمه ببینیم و احساساتی شویم . بنابراین ، اینکه آنها معمولا به ما خواهند گفت که همه چیز خوب خواهد بود و یا همه چیز درست می شود ( یا اصطلاحا ماهی های زیادی در دریا وجود دارند ) به این معنا خواهد بود که احساس بهتری داشته باشیم و به این وسیله قصد دارند که ذهنیت ما را آرام کنند .
-
منحرف کردن مکالمه :
آنها ممکن است سعی در پیدا کردن موضوع راحت تری داشته باشند تا ما را با مشغول کردن با آن، از بحثی که باعث ناراحتی مان می شود منحرف کنند .
-
حواس ما را پرت کنند .
در مواقعی که والدین و دوستانمان احساس می کنند که ما ناراحتیم برای دادن روحیه ، سعی در پرت کردن حواس ما دارند مثل زمانی که در مواقع ناراحتی کودکان ، معمولا والدین سعی می کنند با کودکان اینگونه رفتار کنند .
-
داستان ما را با دیگران مقایسه می کنند .
آنها ممکن است کسی را بشناسند که داستان زندگی اش شبیه شرایط ما بوده و مثل ما آن شرایط را تجربه کرده است .آنها سعی بر آن دارند مشابه آنچه که در زندگی برای آنها رخ داده است و نحوه مقابله کردن با آن مشکل را برای ما توضیح دهند .
-
نظر و دیدگاه خودشان را به ما می گویند :
اگر ما در حال گذراندن شرایط سختی هستیم آنها احتمالا راهکارهایی در مورد اینکه چه کاری می توانیم انجام دهیم و یا اینکه چگونه می توانیم شرایط خود را بهبود ببخشیم ارائه می دهند .
-
دادن یک آسایش جسمی :
یک آغوش خیرخواه و دارای حسن نیت از کسی که به او اعتماد داریم و احساس نزدیکی می کنیم ، باعث می شود که ما با چالش های زندگی بهتر و راحت تر کنار بیاییم .
مطمئنا بیشتر اوقات همه این موارد که گفته شد دقیقا همان چیزی هستند که ما به دنبال آن هستیم . و حتی این اقدامات می تواند روابط ما را تقویت کرده ، نزدیک تر و صمیمانه تر کند .
با این وجود ، مسائلی وجود دارد که این همدلی فقط کافی نیست و ما می بینیم که افکار ما در ذهنمان دور می زند و می چرخد . ما تمایل به شنیدن داستان های قهرمانانه دیگران نداریم و یا دلمان نمی خواهد از توصیه هایی که توسط دیگران ارائه می شود استفاده کنیم .
شاید گچ چسبنده یا ضماد عاطفی یا روانی که قبلا درست عمل می کرد ارزش چسبندگی خودش را از دست داده است و ما دیگر توانایی مهار آنچه که ما را عذاب می دهد را نداریم .
در صورتیکه دوستان و خانواده ما بهترین کاری که از دستشان بر می آید را برای ما انجام می دهند اما بنظر می رسد که مکالمات ما نمی توانند بر نقطه نظرهایی که نیاز به تغییر دارند متمرکز شوند و یا قادر نیستند که چالش های پیش رو را تغییر دهند .
گفتگویی که ما در درمان داریم بسیار عمیق تر از هر مکالمه ای است که در خارج از درمان خواهیم داشت .
یک درمانگر از یک استراتژی های بالا استفاده نمی کند ؛ در عوض ، درمانگر سعی می کند با دلسوزی و همدلی ، کنجکاو بودن در مورد ما و کشف اینکه ما از چه منظری به زندگی و جهان اطراف مان نگاه می کنیم توجه کند و تجربیات ما را به این وسیله کشف خواهد کرد.
در درمان ، ما مرکز مکالمه هستیم و این مرکزیت در تمامی جلسات ادامه داشته و تغییر نخواهد کرد . هیچ موضوع دیگری به شکل مخفیانه انجام نمی شود که تمرکز ما و درمانگر را از موضوع اصلی منحرف کند . درمانگران آموزش دیده اند که آرام و ملایم رفتار کنند ، گرچه در تحریک افکار و احساسات مصمم هستند ، بدون اینکه قصد در تحمیل تجارب زندگی یا عقاید خود داشته باشند .
درمانگرروان شناس ، ما را فقط به عنوان یک مراجع می بیند و می شناسد و این نکته باعث می شود که سعی کند با چالش های بسیار زیادی که فراهم می کند در کشف تجربیات ما در رابطه با دیگران بپردازد . بر این اساس آنها سعی می کنند که کاملا بی طرفانه عمل کنند . دقیقا مثل یک ناظری که بدون هیچ سو گیری ، در حال تماشای یک بازی بر روی صحنه است .
درمانگران باورها و ارزش های ما را به چالش می کشند و به ما این اجازه را می دهند که که شاهد باشیم چگونه فرضیه های ما می توانند بر ما تاثیرگذار باشند .
این مسئله به ما این امکان را می دهد که چگونه گزینه های موجود در زندگی مان را کشف کنیم ،افکار و رفتارهایی را تغییر دهیم که دیگر به درد مان نمی خورند و یا طرز فکرهایی که باعث می شوند زندگی برای ما سخت بنظر برسد و عرصه زندگی را برای ما محلی از مبارزه بسازد را تغییر دهیم.
بخاطر این آموزش های آنان در تئوری و مداخلات ، درمانگران روان شناس مهارت هایی را برای کمک به ما ایجاد کرده اند :
- خودمان را متفاوت از دیگران ببینیم ؛
- افکار و رفتارهای منفی را که از آن ها بی اطلاع بودیم را کشف کنیم ؛
- عزت نفس و اعتماد به نفس خود را رشد دهیم ؛
- گزینه هایی که قبلا از آن ها آگاهی نداشتیم را کشف کنیم ؛
- چگونگی درک ما را از جهان پیرامون مان و چگونگی انطباق با آن را تغییر می دهند ؛
- توسط آنان مهارت های مقابله ای و انعطاف پذیر خود را توسعه دهیم ؛
- همانند نوری با روشن کردن منابعی که قبلا نمی دانستیم به آن سوی ما را هدایت می کنند .
ما در طول درمان داستان هایی را کشف و آشکار خواهیم کرد که ممکن است قبلا در مورد آنها صحبت نکرده باشیم و یا شاید قبلا متوجه حضورشان در درون مان نشده بودیم. به کمک درمان گر روان شناس ، می توانیم داستان ها را دوباره بنویسیم ، و آن داستان به جای اینکه یک مانع قلمداد شوند به یک جنبه مثبت در زندگی ما تبدیل می شوند .
همه ما به دوستان و خانواده خود نیازمندیم . در حقیقت وجود شان قسمت های مهم یک زندگی کامل هستند . آنها باعث راحتی و آسایش ، سرگرمی و مایه ارتباطات ما به شمار می روند . ما نمی توانیم ارزشی که آنها برای زندگی ما قائلند و متقابلاً ما برای زندگی آنها قائلیم دست کم بگیریم .
به هر حال ، هر چند وقت یکبار ، هیچ چیز نمی تواند جایگزین گفتگوی آزاد و بی طرفی شود که ما می توانیم با درمان گر روان شناس خود داشته باشیم . صحبت هایی که فقط بر روی ما متمرکز شده باشند بدون اینکه در آن افکار پراکنده و حواس پرستی دیده شود و یا در آن انحرافی از موضوع اصلی وجود داشته باشد .
پس چنانچه شما هم نیاز به یک مکالمه آرام بخش بدور از هرگونه قضاوت سو گیرانه در خود احساس می کنید می توانید توسط مشاوره رایگان ، با درمانگران روان شناس متخصص و باتجربه در بخش مشاوره روان شناسی مرکز راز ماندگار بهره ببرید.
بدون دیدگاه