از گذشته طرز فکری وجود داشته که می توانیم از آن بنام ” باور ماهیت ابدی و انحصاری عشق ” در نظر بگیریم . این اصل دردسرها و مشکلات زیادی و همچنین توهمات عشق را برای بسیاری از افراد ایجاد می کند و سوال این است که هنوز این طرز فکر ارزشمند است ؟
“بنابر این شما می خواهید مانند فیلم ها عاشق باشید ؟
“در فیلم ها عشق بسیار زیبا و عالی بنظر می رسند ….”
“اما زندگی واقعی بیش از ۲ ساعت طول می کشد و به دور از توهمات عشق است”.
جهان بینی و دیدگاه عاشقانه عشق را زیبا می کند، نفوذ آن در فرهنگ عامیانه بیداد می کند .ما در آهنگ ها و فیلم ها، جملاتی پر از شور و هیجان و احساسات می شنویم ” تو همه چیز منی ” ، ” تو نزدیک ترین چیزی به بهشت من ” ، ” زندگی بدون عشق تو ، غیر ممکنه ” و یا ” عشق نمی تونه زیان بخش باشه ” ….و یا دیگر وعده های غیر قابل تصور شبیه این جملات . اما واقعیت این هست که در دنیای حقیقی تفاوتی وجود دارد که باعث جنبه های غیر اخلاقی و پر خطر می شود .
همه ما یک چیزهایی در مورد عشق می دانیم . همه ما مشتاق احساس عشق هستیم و بیشتر ما این احساس عمیق را تجربه کرده ایم . با وجود این ، برای اغلب مردم عشق مثل یک رمز و راز باقی مانده و آنها فکر می کنند ای کاش می توانستند عشق را به همان حالتی که در کتاب ها و فیلم ها و آهنگ های معروف شرح داده شده تجربه کنند .
این منابع فرهنگی نشاندهنده آنچه که به عنوان “ایدئولوژی رمانتیک یا عشق” می توان نامید هستند .
آیا چیزی به عنوان عشق غیر اخلاقی وجود دارد ؟
اگر چه عشق به عنوان جنبه اخلاقی و نوع دوستانه تلقی می شود ، اما می تواند از نظر اخلاقی تبعات ناخوشایند داشته باشد . می تواند از نظر اخلاقی تبعات ناخوشایندی به همراه داشته باشد . و این موضوع می تواند حاکی از رفتار افراطی باشد . بعد از همه این حرف ها، اگر ما باور داشته باشیم که “همه در عشق و جنگ منصف هستند “،
“عشق همیشه پیروز خواهد شد ” ، “عشق نمی تواند هیچ بدی کند ” و هر کاری ” به نام عشق انجام می شود ” می تواند قابل توجیه باشد چون با داشتن ایدئولوژیک افراطی این چنین طرز فکری طبیعی بنظر می رسد . در حقیقت ، آدم ها وحشتناک ترین جنایت ها رو به نام آرمان های دین و عشق و بشر دوستانه مرتکب شده اند .
حدود ۴۰٪ازکل قربانیان زن ( و فقط ۶٪از مردانی که به قتل می رسند ) به دست همسر و یا معشوقه فعلی و یا سابق آنها اتفاق می افتد . و این وضعیت نشان می دهد که خانه به مکان نا امنی برای زنان و حتی کودکان مبدل شده است . معمولا وقتی مردی ، زنی را می کشد معمولا پس از مطلع شدن از شریک زندگی جدید اوست ( و شاید ریشه در حسادت مرد دارد) اما در رابطه با زنان، معمولا براساس خشونت خانگی شدید مرد این اتفاق رخ داده است .
بطور تقریبی می توان گفت که در هر مورد از این قتل ها معمولا آنها ادعا کرده اند که این عمل وحشتناک به علت ” دوست داشتن و علاقه بسیار شدید ” آن ها بوده است “. البته توجه به یک نکته حائز اهمیت است و اینکه کشتن فردی که دوستش دارید مصداقی از “دوست داشتن زیاد ” نیست ، بلکه بنظر می رسد که یک حس تمامیت خواهی ، افراط گرایی ست که جایگزین سازش و سازگاری شده است . و اگر نه عشق چگونه می تواند مرتکب خطا شود .
دیکتاتور قاتلی که اعلام می کند ” مردمش را بیش از حد دوست دارد ” در این دسته قرار می گیرد . همانطوری که خانم لیلی بن آمی به واقع در این رابطه می گوید ” مردی که همسرش را می کشد مانند یک انگل است . او برای ادامه حیات خود نیاز به حضور مداوم همسرش دارد. این یک اعتیاد به کنترل شریک زندگی اوست . بنا بر این ، زن نباید او را ترک کند و ترک این انگل خطرناک ترین و کشنده ترین زمان برای او(زنش) محسوب می شود .
رفتار این قاتلان را از دیدگاه آسیب شناختی می توان به خوبی تفسیر کرد . در واقع این افراد بر اساس منطق و جهان بینی عشقی خود عمل می کنند . “اگر معشوق برای آنها همه چیز باشد” و در حقیقت ” زندگی بدون عشق او غیر ممکن است ” ، در این حالت تنها کسی که زندگی او را معنایی می بخشد همسرش به حساب می آید و در نتیجه مرد برای اینکه معنای زندگی خود را از دست ندهد زن را به گروگان می گیرد . از قضا ، این طرز فکر و افکار عاشقانه می تواند شکوفایی عشق را از بین ببرد و رفتار آسیب شناختی آن قاتلان را ایجاد کند .
جهان بینی و توهمات عاشقانه برای عشق خوب است؟
بیشتر ما قربانی ایدئولوژی عاشقانه و توهمات عشق شده ایم . در حالی که رسانه ها و فیلم های معروف هالیوود به شکل مداوم به ما یادآوری می کنند که عشق تنها چیزی ست که ما به آن نیاز داریم . افرادی هم هستند که با وجود عاشق بودن خوشحال نیستند . علاوه بر این ،آمار افسردگی و خودکشی به دلیل شکستن قلب به ما یادآوری می کند که چه اتفاقی می افتد که ” همه چیزهایی که ما نیاز داریم ” از ما گرفته می شود . توهمات مثبت ، باور مثبت هم ایجاد می کنه و می تواند عشق ما را حفظ و تقویت کنند . گاهی اوقات چشم پوشی از جنبه های ناخوشایند واقعیت، فوایدی دارد ، زیرا این موضوع به ما کمک می کند که در روابط خود بیشتر تلاش کرده و در نتیجه بتوانیم وعده ها و قول هایمان را امکانپذیر و عملی تر کنیم .
باورها و ایده های عاشقانه و افراط در توهمات مثبت ، انگیزه را برای رفتن به یک مسیر طبیعی عاشقانه افزایش می دهد و در نهایت احتمال موفقیت عاشقانه نیز زیادتر می شود .اما ماهیت غیر واقعی باورهای عاشقانه و توهمات مثبت ممکن است به توانایی ما در کنار آمدن با مشکلات اصلی در روابط صمیمی و نزدیک آسیب برساند . جادوی باورهای عاشقانه امروز به هیچ عنوان از بین نرفته است . اگر چه برای اغلب مردم افسون کننده و جذاب است .اما باورها در رابطه با رسیدن به آن کاهش پیدا کرده . در نتیجه یک شکافی بین آنچه که ما از عشق انتظار داریم و آن چیزی که دریافت می کنیم باعث یک نارضایتی فزاینده ای در روابط عاشقانه می شود.
رفتار عاشقانه چگونه تغییر می کند
باورهای عاشقانه ای که در افراد بوجود می آید یک ماهیت ابدی و انحصاری برای عشق بوجود می آورد و در نتیجه این توهمات عشق مشکلات زیادی برای بسیاری از افراد بوجود می آورد.
با گذشت زمان ، باور و شکل گیری عشق ابدی و انحصاری به دو دلیل کاهش یافته ست یکی بر اساس این عامل که موانع جلوگیری از طلاق بر طرف شده است و عامل دوم نشان می دهد که گزینه های جذاب عاشقانه به فضای اجتماعی ورود کرده اند . این تحولات باعث افزایش تنوع و انعطاف پذیری روابط عاشقانه شده است . با این وجود ، بررسی ۸ مسابقه از مجرد های آمریکایی نشان داد که ۶۹ در صدر از مجرد های امروز به دنبال رابطه جدی هستند و همچنین می خواهند انواع مختلفی از تجارب جنسی را تجربه کنند.
شبکه های اجتماعی ارتباطات بین مردم را سریع تر می کنند اما عمق رابطه عاشقانه را کاهش می دهد و در نتیجه تنهایی نیز افزایش می یابد که این امر ناشی از فقدان ارتباطات اجتماعی نیست ، بلکه از عدم تعامل معنادار و عمیق ناشی می شود .در طول زندگی ما به ارزش عمق عشق پی می بریم . این روزها ما برای شاد تر شدن به تجربه کوتاه و مهیج نیازی نداریم ، بلکه نیاز به افرایش توانایی ایجاد و تقویت روابط عاشقانه پایدار است که عمیقا احساس می شود . چنانچه نیاز به عمق بخشیدن به حس عشق را در خود احساس می کنید می توانید از مشاوره رایگان بخش مشاوره روانشناسی مرکز راز ماندگار بهره مند شوید.
بدون دیدگاه