در این مطلب تلاش شده است تا از زبان یکی از مشاوران، دلیل ناتوانی در بروز احساسات ، نتایج برخی از مطالعات روانشناسی و تجارب مشاوران روانشناسی به بیانی ساده بازگو شده و در نهایت پیشنهادهایی عملی برای رفع این مشکل ارائه گردد. پس با ما همراه باشید.
عدم ابراز احساسات عوارض بسیاری را به دنبال دارد و خیلی از افراد دلیل بروز این عوارض را متوجه نمی شوند. این افراد به هنگام مراجعه به مراکز مشاوره و مشاوران روانشناسی از اضطراب، استرس، ترس، فشار روانی و… رنج می برند، اما دلیل آن را هم نمی دانند.
منشأ ناتوانی در ابراز احساسات از دیدگاه روانشناسی چیست ؟
به اعتقاد مشاوران روانشناسی به طور طبیعی ذهن از ما در طی یک تجاوز، سرقت و یا یک تصادف اتومبیل محافظت می کند و تفکر ما بخشی از مغز را خاموش می کند تا ما بتوانیم نسبت به آن حادثه واکنش جسمی سریعتری نشان بدهیم. مطالعات روانشناسی نشان می دهد گیرنده های درد، ما را از تجربه درد شدید محروم می کنند. این گیرنده ها به هنگام یک واقعه مسدود میشوند. در واقع این عملکرد ذهن، در طول یک بحران به عنوان یک مکانیسم محافظ ما را از تجربه احساسات شدید و منفی بحران ها محافظت می کند.
بسیاری از افراد داستان هایی می گویند که در تمام آن ها به افکار خود توجهی نمی کنند. آنها می گویند «من به آن ها فکر نمی کنم» و یا «این بسیار دردناک است که فکر می کنم». اما از نظر روانشناسان منطقی تر است که بگویید، «اگر من به آن ها توجه نکنم؛ در نتیجه آن ها هم وجود نخواهند داشت». یک مثل قدیمی وجود دارد که می گوید: «اگر من آن را نمی بینم، پس وجود ندارند».
علائم عدم توانایی در بروز احساسات از دیدگاه مشاوران روانشناسی
در اینجا تعدادی از علائم مشترکی نشان آورده شده است که نشان می دهد فرد مشاوره شونده از احساسات خود جدا شده و مشکل ناتوانی در بروز احساسات دارد:
- به منظور جلوگیری از تجربه احساسات، فرد مشاوره شونده از صحبت کردن در مورد حادثه گریزان است.
- مشاوره شونده از افراد، مکان ها یا اشیائی که حادثه یا احساسات ناخوشایند را برای او یادآوری می کنند اجتناب می کند.
- فرد مشاوره شونده درد عاطفی یا جسمی خود را با الکل یا مصرف مواد مخدر خنثی میکند.
- فرد مشاوره شونده حواس خود را برای کنترل داشتن بیش از حد بر خود، پرت امور دیگری می کند.
- فرد مشاوره شونده برای جلوگیری از افکار منفی، خود را بسیار پر مشغله و درگیر می کند.
صرف نظر از اینکه شما چگونه به عنوان یک کودک با دیدگاه های فرهنگی خود پرورش می یابید، سرکوب احساسات شما، باعث از بین رفتن آن ها نمی شود. در حقیقت، این کار، عواقب ناخوشایند زندگی را دشوارتر می کند.
تحقیقات روانشناسان نشان می دهد که اجتناب از احساسات نه تنها آنها را از بین نمی برد بلکه آن ها را قوی تر هم می کند. بنابر گفته روانشناسان سرکوب احساسات، مضرات بسیاری بر روی ذهن، بدن، روابط و سلامت ما دارد و خطر بروز عوامل زیر را موجب می شود:
- کاهش حافظه
- افزایش احتمال افسردگی
- افزایش اضطراب
- از دست دادن سیستم ایمنی
- افزایش احتمال شکستگی استخوان ها، مفاصل و به راحتی بیمار شدن افراد
- افزایش تنش بدنی
- افزایش فشارخون بالا
- افزایش احتمال ابتلا به دیابت
- افزایش بیماری قلبی
علائم ناتوانی در بیان احساسات به صورت کلی
- سخت بودن فهمیدن احساسات توسط دیگران
- دشوار و سخت بودن بیان کردن احساسات
- سختی در نام گذاری برای انواع احساسات
- داشتن آشفتگی و خشونت
- عدم توانایی در تفاوت قائل شدن بین افراد
- ناتوانایی و ظرفیت محدود در فهم علت بعضی از عواطف و احساسات
- داشتن حساسیت بالا به صداها، نگاه ها و لمس دیگران
درمان ناتوانی در بروز احساسات چگونه است ؟
از نظر روانشناسی بسیار مهم است که شما احساساتتان را پردازش کنید و آنها را به روش سالم بیان کنید. با این کار می توانید در بیان احساسات دردناک، شادی و خلاقیت های سرکوب شده آزاد باشید. شجاعت زیادی برای انعکاس و آگاهی از احساسات سرکوب شده و اجازه به آزاد شدن آنها نیاز است. بسیاری از ما، هنگامی که می خواهیم در مورد احساساتمان صحبت کنیم لحظات بسیار سختی را تجربه می کنیم.
روش های درمان ناتوانی در بروز احساسات
در ادامه روش های روانشناسی مفیدی جهت آزاد سازی احساسات بیان شده است:
قدم اول: هر آنچه که فکر میکنید را بنویسید
مشاوران و روانشناسان برای حل ناتوانی در بروز احساسات پیشنهاد می کنند به یک رویداد خاص فکر کنید و آنچه را اتفاق افتاده بنویسید. در داستان خود با استفاده از کلمات احساسی مانند آنچه در زیر لیست شده توضیح دهید که چه احساسی دارید:
- خشم
- ناراحتی
- اضطراب
- سرزنش
- حسادت
- ترس
- غم و اندوه
- گناه
- خصومت
- غضب
- رنجش
- شرم
- غصه
- نگرانی
در قدم بعد واکنش دیگران در مقابل تجربه این احساسات را بنویسید و به آن پاسخ دهید.
- برای ابراز احساسات تجربه خود را به اشتراک بگذارید. تجربه خود را به یک دوست خوب، اعضای دوست داشتنی خانواده و یا مشاور و روانشناس بگویید. خیلی مهم است که داستان خود را با کسی که نسبت به شما همدلی نشان می دهد و در قلبش بهترین ها را برای شما می خواهد درمیان بگذارید.
- یک مراسم آیینی برای آزاد کردن احساسات خود به وجود آورید. کاغذی که بر روی آن روایت های خود را نوشته اید در آتش بیندازید، روایت ها را به قطعات کوچک کاغذ تبدیل کنید و یا آنها را درون توالت بریزید. همانطور که داستان های خود را رها می کنید، دردهای خود را نیز تجسم کنید؛ تمام غم و اندوه شما بدن شما را ترک می کند و در جهان منتشر می شود.
- آزاد سازی عواطف خود را جشن بگیرید. برای خوردن شام بیرون بروید، خودتان را به ماساژ دعوت کنید، آن کفش هایی که نظر شما را به خود جلب کرده است بخرید. یک فعالیت قراردادی برای گرامی داشتن، کار سخت و دشوار آزاد ساختن عواطف خود در نظر بگیرید.
- یک روایت دیگر از آن موضوع را بنویسید، اما این بار از نظر فردی که به شما آسیب رسانده این کار را انجام دهید. وانمود کنید که شما آن شخص هستید و آنچه را که احساس می کنید بنویسید، این که چرا آن ها به آن صورت عمل کردند، و پس از آن به این سوال پاسخ دهید.
- در نهایت، یک روایت را با استفاده از همان رویداد، اما از نظر یک خبرنگار بنویسید. به عنوان شخص سوم، یک چشم انداز عینی را برای خواننده در مورد حادثه فراهم آورید. یک مورخ باشید و حادثه را به همان اندازه که می توانید توضیح دهید.
کمک به بهبود ناتوانی در بروز احساسات:
زمانی که علیرغم مقصر بودن طرف مقابل از او معذرت خواهی می کنید باید به گونه ای با او رفتار کنید که او به اشتباه خود پی ببرد (البته گاهی انسان به دلیل حب نفس نسبت به اشتباهات خود غافل است و در تمام بگو ومگو ها دیگران را مقصر می داند)
زمانی که فردی بر خلاف میل شما رفتار می کند، سعی کنید بر اعصاب خود مسلط باشید و ازرفتارهای هیجانی به شدت پرهیز کنید. زمانی که از فردی دلگیر می شوید به جای مرور اتفاقی که موجب آزار شما شده است بر رفتار و ویژگی های مثبت طرف مقابل تکیه کنید. از افرادی که در بر قرار کردن ارتباط سازنده با دیگران موفق هستند الگو گیری کنید.
کتابهایی که در رابطه با روابط بین فردی و اجتماعی نوشته شده است را با دقت بخوانید. چنانچه در مراحل اولیه قادر به بیان احساس خود نیستید می توانید از طریق نامه و یا پیامک طرف مقابل را از احساسات خود آگاه کنید. به نظر می رسد چنانچه اطرافیان شما از نوع احساسات شما نسبت به رفتارهای خود آگاه شوند از تکرار رفتارهایی که موجب ناراحتی شما می شود خودداری می کنند؛ بنابراین سعی کنید آنان را از نوع احساسات خود آگاه کنید.
هیچ گاه انتظار نداشته باشید؛ که تمام اطرافیان شما طبق میل شما رفتار کنند بلکه از آنجا که انسان ها دارای شخصیت های گوناگون هستند ممکن است از آنان رفتارهایی مشاهده شود که زیاد با دیدگاه و نظر ما موافق نباشد؛ بنابراین در ارتباط های بین فردی خود آمادگی لازم برای روبرو شدن با رفتارهایی که ممکن است موجب آزار شما شود را در خود ایجاد کنید.
بدون دیدگاه