ویژگی یک ازدواج موفق و منطبق با اصول و منطق به همان اندازه که می تواند نیازهای جسمی ، روحی و عاطفی افراد را تامین نماید و منجر به آرامش و احساس خوشایند شود، با نادیده گرفتن معیارهای صحیح می تواند مخرب روح و روان و در نهایت آزاردهنده نیز باشد و سرنوشتی را به تباهی و انحطاط بکشاند. چه بسا در این تصمیم گیری مهم فرزندانی نیز قربانی این ازدواج ناموفق بشوند که خود نیز زمینه ساز جنبه های منفی سرنوشت نسل های بعدی نیز می شود.
بدیهی است که اصل ازدواج بسیار ارزشمند و حائز اهمیت است، اما اینکه چگونه از یک ازدواج موفقی برخوردار شویم نیاز به علم و آگاهی، کسب مهارت های لازم و صرف وقت و زمان کافی و تفکرات منطقی برای شناخت بیشتر طرفین دارد. این امر مهم اگر بر اساس کم صبری، تصمیمات عجولانه و احساسات عاطفی شکل بگیرد مسلما نمی تواند از دوام و استحکام مناسبی برخوردار باشد .
باید به این نکته توجه کنیم که همه ما در تمامی امور زندگی نمی توانیم از اطلاعات کافی و لازم برخوردار باشیم . فردی که روزنامه نگار است برای خرید ماشین مورد نظرش سعی می کند از افرادی که در زمینه ماشین اطلاعاتی دارند بهره ببرد.
یک پزشک خانم برای اینکه رنگ موی مناسبی را انتخاب کند از آرایشگرش اطلاعاتی کسب می کند و مثال های بیشمار دیگری که به ما می فهماند کسب تمام این اطلاعات به اندازه تصمیم ازدواج نمی تواند ارزشمند باشد پس لازم است افراد برای یک ازدواج موفق ، با روان شناسی که در این زمینه دارای تخصص و تجربه است، به مشاوره ازدواج بپردازند تا از درصد خطای کمتری برخوردار شوند. باهم برخی از ویژگی های یک ازدواج موفق را بررسی کنیم.
ویژگی ازدواج موفق چیست و چه معیارهایی را باید مد نظر قرار دهیم؟
ویژگی ازدواج موفق و عواملی که در یک ازدواج موفق باید مورد توجه قرار دهیم ابتدا عواملی کلی هستند : میزان تحصیلات ، فرهنگ، اعتقادات مذهبی، پایگاه اجتماعی ، موقعیت اقتصادی . اما عوامل دیگری نیز همچون سن، سلامت جسمی و روحی ، دانستن مهارت های زندگی و برخورداری از بلوغ عقلی، عاطفی ،اخلاقی و اجتماعی نیز باید مد نظر قرار بگیرند . در حقیقت افراد در یک ازدواج موفق باید از یک سلامت شخصیت و یک تناسب شخصیت برخوردار باشند . حال به بررسی هریک از این گزینه ها می پردازیم :
آیا سن می تواند ملاک مهمی در یک ازدواج موفق باشد
عامل سن شاید به تنهایی عامل مهمی نباشد اما مهم است که در کنار چه عواملی قرار می گیرد. بطور مثال دختر خانمی که در سن 14 سالگی و یا آقا پسری که در سن 18 سالگی تصمیم به ازدواج می گیرند از یک بلوغ جسمی و قدرت باروری برخوردارند از نظر فیزیولوژیک رشد کرده و میل جنسی در آنها پدیدار شده و ظاهرا مانعی در رابطه با ازدواج آنها وجود ندارد، اما آیا بلوغ فکری و منطقی در آنها به حد مطلوبی رشد کرده است ؟ و آیا به صرف رسیدن به این منظور، مشاوره ازدواج موثر اتفاق می افتد.
تحقیقات نشان میدهد که معمولا پسرها در سن 25 سالگی ،و دخترها معمولا دو تا سه سال زودتر از پسران به بلوغ فکری می رسند . نکته بعدی کسب بلوغ اجتماعی مطرح می شود. از نظر اریک اریکسون افراد در سنین 14 سالگی به دنبال تشخیص هویت و شناخت نقش خود هستند.
آنها باید نیازها، آرزوها و توانایی های خود را به شکل تازه ای سازماندهی کنند تا در آینده دچار بحران نشوند و پیوستن به گروهها و دسته های همسن و سال، خود یکی از راهکارهای عبور از این بحران است و حال در نظر بگیرید که افراد بخواهند در این سن ازدواج کنند که قطعا با مشکلات عدیده ای روبرو خواهند شد. پس سن مناسب، سنی است که فرد علاوه بر سن عقلی و جسمی به بلوغ فکری، عاطفی، اجتماعی و اقتصادی نیز رسیده باشد.
بلوغ عاطفی در حقیقت توانایی استفاده از هیجانات است. یعنی فرد توانایی ابراز هیجانات و توانایی مدیریت هیجانات را داشته باشد .بلوغ اجتماعی عبارت است اعتماد به نفس در اجتماع و داشتن توانایی درخواست و ابراز خواسته ها و بلوغ اقتصادی: احساس خودکارآمدی در تامین معاش، مسئولیت پذیری و ثبات در شغل است. پس یکی از ویژگی های ازدواج موفق بلوغ است که باید در نظر گرفته شود.
تحصیلات چه نقشی میتواند در یک ازدواج موفق داشته باشد :
تحصیلات می تواند نقش موثری در ازدواج داشته باشد ، چرا که تجربه های مشترک می تواند میزان درک افراد از شرایط پیرامون را افزایش دهد مثلا اگر چنانچه دختر خانمی از تحصیلات دانشگاهی برخوردار بوده و همسرش فاقد این تجربه باشد به احتمال بسیار زیاد درک زیادی از دانشگاه نداشته و تجربیات مشترکی در این مورد نخواهند داشت . یک نکته دیگر که معمولا در نظر گرفته نمی شود این است که معمولا مردها ، همسران باهوش تر از خود را نمی پسندند.
اگر همسرش در جمعی اظهار نظر علمی داشته باشد ممکن است مرد احساس حقارت کند و برداشتش از رفتار همسرش این باشد که که می خواهد تحصیلاتش را به نوعی به رخ او بکشد که در حقیقت اینگونه نیست اما ممکن است این برداشت اشتبا اتفاق بیفتد.
از طرفی درست است که تحصیلات بیشتر ، علاوه بر افزایش اطلاعات ، ورود به اجتماعات و ایجاد تعاملات باعث رشد عاطفی ، اخلاقی و اجتماعی بیشتری می شود ، اما واقعیتی است که تحصیلات بیشتر الزاما باعث افزایش سطح شعور افراد نمی شود. چه بسا افرادی که از تحصیلات عالیه برخوردارند اما سطح فهم و درک پایینی از شرایط داشته و نمی توانند نقش همسری خوب و مناسبی را ایفاء کنند .
نکته : پس سطح تحصیلات ، بخصوص در رشته هایی که مشترک هستند می تواند در تفاهم بیشتر و ارتباط و همکاری زوجین نقش موثری داشته باشد .
در ادامه توضیحاتی در زمینه ویژگی های موثر یک ازدواج موفق بیان می شود:
فرهنگ :
فرهنگ شامل آیین ها ، باورها ، ارزش ها، و رسم هایی می شود که در هر جامعه ای می تواند متفاوت از جامع دیگر باشد ، تفاوت فرهنگی حتی می تواند از شهری به شهر دیگر، محله ای به محله ای دیگر نیز نمود پیدا کند . هر چقدر میزان پایبندی به باورها و ارزشهای یک فرهنگ برای افراد مهم باشد به همان نسبت میزان تفاهم افراد نیز می تواند افزایش پیدا کند.
اعتقادات مذهبی :
باورهای مذهبی در افراد متفاوت است ، اگر این باورها در یک زوج از تفاوت اندکی برخوردار باشد مسلما آنها لذت بیشتری از شرایط خود احساس می کنند.
تفاوت بسیار باعث رنج طرفین می شود مثلا فرض کنید مردی که بسیار به اجرای آیین های دینی خود یایبند است و احساس لذت می کند، نماز می خواند و برای خواندن قرآن وقت می گذارد و دست دارد که همسرش نیز نه تنها به این اعمال بپرداز بلکه پایبند به حجاب باشد اما همسر وی با تمامی این باورهای مذهبی مخالف است.
نکته : شاید این زوج در موارد دیگر یعنی تفاوت سنی ، فرهنگی و تحصیلات با هم همخوانی داشته باشند اما قطعا تفاوت جهان بینی و اعتقادی بسیار می تواند زمینه ساز اختلافات زیادی باشد.
پایگاه اجتماعی در ازدواج :
موقعیت اجتماعی و مقام هر فردی باید در شان و منزلت طرفین باشد. حتی در مشاوره ازدواج به نکات بسیار ظریفی اشاره می شود که توجه به آن خالی از لطف نیست. مثلا اگر فردی در خانواده ای بازاری بزرگ شده قطعا کنار آمدن با همسری که در خانواده ای کارمند و با نظم و انضباط ویژه ای بزرگ شده باشد سختی های بیشماری دارد.
یک فرد بازاری زمان مشخصی از منزل خارج نمی شود ، در مهمانی ها بخاطر مشغله کاری ممکن است نتواند به موقع حضور پیدا کند و به شکل کلی زندگی او از یک نظم و برنامه ریزی خاصی می تواند برخوردار نباشد و این موضوع می تواند مقدمه ای بر رنجش همسری که در یک خانواده منضبط تربیت شده ، باشد .
موقعیت اقتصادی :
قطعا شرایط اقتصادی می تواند تا حدود بسیار زیادی در روند زندگی زوجین تاثیرگذار باشد . اگر از جنبه اقتصادی طرفین تا حدود زیادی از شرایط یکسانی برخوردار باشند حس برتری جویی کاهش پیدا می کند و درک متقابل بوجود می آید . در صورت تفاوت فاحش ممکن است احساس حقارت ، منجر به اختلافات زیادی شود.
یطور مثال فرض کید پسری با سطح اقتصادی متوسط با دختری از خانواده ای ثروتمند ازدواج می کند . ممکن است کمک های مالی از طرف خانواده همسرش را نوعی مداخله و توهین آمیز تلقی کند و بخواهد زندگی را در حد معمولی و با دسترنج خود تامین کند اما از آنجایی که دختر خانم به این سبک زندگی عادت ندارد بتدریج دست به اعتراض می زند و خواهان کمک های پدرش می شود .
کسب مهارت های زندگی در موفقیت ازدواج:
تحقیقات نشان می دهد که اغلب طلاق ها و جدایی زوجین بین 3 تا 5 سال اول زندگی آنها رخ می دهد . این امر نشاندهنده این نکته مهم است که آنها در ابتدا یا از یک انتخاب نادرست برخوردار بوده اند و یا از مهارت های لازم در حل مشکلات زندگی خود محروم بوده اند.
مهارت های زندگی یک شبه و یا در مدت زمان کوتاه بدست نمی آید. بلکه آنها شامل توانایی ها و تجربه هایی هستند که فرد بتدریج ، با حوصله و تمرین به کسب این مهارت ها نائل می شود . در بیشتر مواقع برای عملی ساختن آنها نیاز به مشورت با شخص متخصص در امور مشاوره روان شناسی می باشد.
حال به تعدادی از مهارت های مهم زندگی که در یک ازدواج موفق موثر است اشاره می کنیم:
مهارت حل مسئله
این مهارت از فرایند فکری و عملی برخوردار است . در حقیقت توانایی تجزیه و تحلیل در فرد است که به او این توانایی را می دهند که پیرامون یک مسئله و یا یک موضوع تمام جوانب آن را بسنجد. در فرایند حل مسئله ابتدا مشکل به شکل شفافی مشخص می شود و بعد راهکار هایی که می توان به آن وسیله به آن هدف رسید را مشخص می کنیم.
پس از آن مزایا و معایب هر راهی را در نظر می گیریم و پس از آن راهکاری که شامل کمترین ضرر و بیشترین سود می شود را انتخاب می کنیم. سنجش راهکارها و عملی کردن آن ، درصد خطای ما را کاهش می دهد و بهترین نتیجه را شامل حال ما می کند .
مهارت ارتباطی :
در این مهارت افراد می آموزند که چگونه خوب گوش بدهند. خوب حرف بزنند و چگونه ارتباط بهتری را با فرد مقابل خود برقرار نمایند . در این مهارت گاهی فرد به اشتباه فکر می کند که نباید نظر و عقیده مخالف خود را بیان کند چون باعث اختلاف می شود در صورتیکه بیان عقیده متفاوت می تواند به آشنایی دیدگاه ها و نقطه نظرها کمک کند اما نوع بیان آنها می تواند در حقیقت مهم باشد که این امر به یادگیری مهارت ارتباطی بستگی دارد و به تحکیم یک ازدواج موفق منتهی شود.
مهارت حل اختلاف :
بدیهی است که افراد از نظر تربیتی ، شخصیت و خلق و خوی با یکدیگر متفاوتند. داشتن مهارت حل اختلافات و رفع سوء تفاهمات می تواند رابطه زوجین را مستحکم کند و ازدواج موفق را رقم بزند در این مهارت گوش دادن به سخنان همسر و درک همدلانه و نگاه به مسائل از دریچه چشم او مهم است . در این مهارت فرد می تواند از راهکارهای کاهش ناراحتی یعنی مزاح کردن به موقع ، گوش دادن فعالانه …. استفاده کند.
مهارت تصمیم گیری و اراده :
بعضی از افراد در تصمیم گیری های خود از اراده بسیار قوی برخوردار هستند و افرادی نیز هستند که در تصمیم گیری خود ضعیف عمل می کنند و از قدرت و اراده مستحکمی برخوردار نیستند و در حقیقت دیگران برای آنان تصمیم می گیرند در حقیقت این سبک تصمیم گیری مطیعانه می واند در اغلب مواقع پایه های یک ازدواج موفق را سست کند که یک مشاوره رایگان در مرکز مشاوره روان شناسی راز ماندگار بسیار می تواند در ایجاد این مهارت ارزشمند موثر واقع شود.
بدون دیدگاه