کسانی که به درد مزمن مبتلا می شوند شاید از شنیدن این نکته غافلگیر شوند اما ، نکته اینجاست که باید در رابطه با درد خود کمتر صحبت کنند چرا که وقتی در مورد درد صحبت می کنیم مغز در وضعیت آماده باش قرار گرفته و وادار به تولید درد بیشتری می شود .
تحقیقات جدید نشان می دهد که چگونه یک تمرین ساده و به شکل روزانه نه تنها می تواند درد را کاهش دهد بلکه می تواند عملکرد آن عضو دردناک را بهبود ببخشد . این تمرین همچنین قادر است احساس کنترل بیشتری بر درد را به افراد بدهد . (گرازی اوسی و همکاران، ۲۰۲۱ ) در مطالعه اخیر خود در خبرنامه روان شناسی مثبت نگر مطرح نموده اند که درد مزمن تلفات گسترده ای را متوجه مردم و سیستم های بهداشتی می کند .
برخلاف درد حاد که معمولا نشاندهنده نیاز به توجه فوری است ، درد مزمن در اکثر اوقات به راحتی برطرف شده و به عنوان یک مسئله معمول پزشکی مطرح نمی شود .با این وجود درد مزمن کاملا جنبه واقعی داشته حتی اگر علل آن نامحسوس باشد .به عنوان مثال تصویربرداری عصبی از فیبرومیالژیا ، تغییراتی در فعالیت مغز در اطراف منطقه ای که درد می کند را نشان می دهد ،حتی زمانی که مشکل قابل تشخیصی در محل درد وجود نداشته باشد (ریچارد و همکاران،۲۰۱۹).
درد مزمن می تواند دوره ای ، مداوم یا حتی ترکیبی از هر دو باشد ، این درد برعکس درد حاد می تواند سطح کیفیت زندگی افراد را کاهش دهد مخصوصا اگر یک مشکل اساسی جسمی وجود داشته باشد ، درد بیشتر می شود و این می تواند زندگی فرد را دشوار کند و سطح سلامت روح و روان ، اختلال در خواب ، تغییرات اشتهاء را به دنبال داشته و همچنین منجر به افسردگی شود .زیرا درد مزمن باعث کم شدن انرژی شده تمرکز را کاهش می دهد و منجر به حواس پرتی می شود و در نتیجه ما را از تعامل درفعالیت های رضایتبخش و شادتر دور می کند .لذا شناسایی راه های کاهش درد مزمن بسیار حائز اهمیت است .
چه عواملی باعث درد مزمن می شود ؟
در درد حاد ممکن است یک مشکل موضعی مانند التهاب مفصل باعث داغ شدن و برانگیختگی گیرنده های درد و ارسال سیگنال به مغز شود اما در درد مزمن اطلاعات درد به طور متفاوتی (درد نوروپاتیک) توسط اعصاب و نخاع تفسیر می شود و همچنین در داخل مغز ، منجر به ” سندم درد مرکزی ” می شود ( برنر و راتمل، ۲۰۲۱).
بنابراین درد مزمن حداقل ۳ ماه با علائمی منظم و یک مولفه های مرکزی قوی دارد که به شکل معنادار و قابل توجهی باعث می شود که فرد با آن مقابله کند، کنار بیاید و وضعیت روانی آن را مد نظر قرار بدهد .چرا که درد مزمن با باربیشتری از بیماری روانی همراه است . از جمله افسردگی ، اضطراب و مشکلات مربوط به شخصیت و همچنین خطر مصرف داروهای تجویز شده نیز بیشترمطرح می شود . به عنوان مثلا ، افسردگی و اضطراب شرایط درد را بدتر می کند و بالعکس . ویژگی های شخصیتی از جمله سطح بالاتر از روان رنجوری ، همراه با بی ثباتی عاطفی ، مقابله به مثل را دشوار می کند .
این به آن معناست که پاسخ های ناسازگار به درد مانند نگرانی بیش از حد و تمرکز بر درد مزمن را تداوم می بخشد . رویکردهایی همچون درمان شناختی – رفتاری درد مزمن را کاهش داده زیرا بر روی استرس متمرکز شده و باعث کم شدن درد مزمن می شود .
آیا ممکن است از روی قصد و عمد برای دستیابی به نتایج مطلوب نقاط قوت شخصیت فرد را بپرورانیم ؟
روان شناسی مثبت نگر برای اینکه مردم با وجود داشتن درد مزمن زندگی کامل تری داشته باشند راهکارهایی ارائه می دهد . علاوه بردر نظر گرفتن شدت ، فراوانی و شخصیت درد و تاثیر درد مزمن در کاهش عملکرد روزمره ، مفهوم خودکارآمدی را به عنوان یک کلید مطرح می کند .
گرازی اوسی و همکارانش خاطر نشان کردند که خودکارآمدی بیشتر همزمان با کاهش افسردگی و اضطراب ، کاهش تاثیر درد بر زندگی روزمره و استفاده کمتر از دارو همراه است . خودکارآمدی به طور کلی در تمامی زمینه های زندگی ، چه شخصی ، در محل کار و روابط بین فردی با نتایج بهتری همراه است . به عنوان مثال خودکارآمدی خاص می تواند تاثیر ضربه را کاهش دهد و حتی زوجین می توانند برای ارتقاء سطح خودکارآمدی در روابطشان از افزایش عزت نفس استفاده نمایند. برای اینکه درک کنیم چگونه روان شناسی مثبت نگر می تواند به افراد مبتلا به درد مزمن کمک کند تا بتواند از زندگی بهتری برخوردار باشد محققان در ابتدا به بررسی پرداختند که کدام نقاط قوت ،ارتباط بیشتری با خودکارآمدی درد دارند تا بدین وسیله اهداف مداخله را شناسایی کنند.
به عنوان مثال ، اگر یک قدرت خاص با توانایی زندگی بهتر و درد مزمن همراه باشد ، آموزش آن قدرت ممکن است جنبه درمانی داشته باشد .
طبق تحقیقات ۲۴ قدرت مختلف در شخصیت وجود دارد : ۱- خلاقیت ۲- کنجکاوی ۳-داوری ۴- عشق به یادگیری ۵-چشم انداز۶-ش
محققان در یک مطالعه مداخله ای نسبت به احساس نشاط در زندگی فردی و داشتن توانایی تقویت و انرژی بخشیدن به افراد اطرافشان تحقیقاتی انجام دادند . در طی یک مداخله دو هفته ای ، ۸۱ شرکت کننده به آنها محول شد که ذوق زندگی خود را پرورش دهند یا دریک شرایط کنترل خنثی قرار گیرند .و به شکل روزانه در رابطه با سه مورد بنویسند :
1- شما نسبت به زندگی مشتاق هستید
2- شما بسیار پر انرژی و فعال هستید .
3- شما از انرژی خود در حد کامل استفاده می کنید
کسانی که در گروه کنترل بودند درباره چگونگی برنامه های روزمره خود گزارش تهیه می کردند . افراد شرکت کننده در وضعیت اشتیاق و گروه کنترل در ابتدای دو هفته سطح درد مشابهی را گزارش کرده و هر دو گروه در پایان مطالعه درد کمتری را گزارش دادند . افرادی که درمورد ذوق گزارش تهیه می کردند علی رغم درد ، عملکرد بهتری گزارش کرده و از خودکارآمدی درد بیشتری برخوردار بودند .
از چه تصمیم و تمرینی استفاده کنیم که در تغییرات سودمند باشد ؟
این کار، اگر چه مقدماتی است اما می تواند از جهاتی در شناسایی و آموزش نقاط قوت شخصیت ،از کارآیی بالایی برخوردار باشد زیرا به افراد مبتلا به درد مزمن قدرت می دهد تا نه تنها درد را کاهش دهند بلکه باعث افزایش احساس خودکارآمدی آنها شود .شناخت نقش افسردگی ، اضطراب ، استرس پس از سانحه ، شخصیت و سایر عواملی که می توانند بر مراقبت از خود و انگیزش اساسی فردی که دارای درد مزمن است تاثیر بگذارد . همانطور که در مطالعه بالا ذکر شد افراد می توانند با پرورش عمدی ذوق با چند ماه تلاش منسجم صفات شخصیتی خود را به سمت بهتر تغییر دهند .
تصور کنید برنامه هایی مبتنی برافزایش قدرت فردی برای کمک به درد مزمن طراحی می کنید به عنوان مثال ، می توان ارزیابی نقاط قوت شخصیت و ویژگی های شخصیتی را برای ایجاد یک درمان شخصی تکمیل کرد .
با استفاده از از ابزارهایی مانند رویدادنگاری یا یادداشت برداری روزانه ، خود ارزیابی مداوم و تغییرات خاص رفتاری ، ممکن است در مدت زمان نسبتا کوتاهی پیشرفت های چشمگیری مشاهده شود . و بطور بالقوه زمینه تحول طولانی مدت را فراهم آورد. رویکردهای قدرت محور در زندگی، به مردم کمک می کنند که علاوه بردردهای مزمن جسمی بتوانند در برابر درد های عاطفی و سایر مشکلات مزمن نیز مقاومت کرده و بر آنان تسلط یابند .
اصولا ما انسان ها دوست داریم که در رابط با کشمکش ها و درگیری ها و تلاش هامون در زندگی با دیگران صحبت کنیم و آن را به اشتراک بگذاریم و به نوعی از پشتیبانی آن ها برخوردار شویم تا بدین وسیله احساس کنیم که دیگران ما را می فهمند و بیشتر و بهتر درک می کنند . نظر شما در این رابطه چیست ؟ کار خوبی ست ، درسته یا نه ؟
خب این بستگی به عوامل زیادی دارد . وقتی در رابطه با درد مزمن صحبت می کنیم عملا درد در مرکز توجه ما قرار می گیرد و این مسئله باعث می شود که مغز، عملا این مسئله را یک تهدید تلقی کند . در نتیجه احساس تهدید ، از جانب مغز میزان درد نیز افزایش می یابد . خوشبختانه این دور تسلسل و چرخه ای که رو به پایین و به سمت درد می رود می تواند به راحتی متوقف شود .
چرا آموزش در زمینه درد مزمن مهم است ؟
نکته جالب در این مسئله این است که بخش اصلی توانبخشی ، به آموزش بیمارانی ست که درد داشته و آموزش به خانواده های آنهاست . دردی که مزمن است نه تنها بر شخصی که صدمه می زند تاثیر مخربی دارند بلکه خانواده ، دوستان و همکاران را نیز تحت فشار قرار می دهد .
بیشتر افراد بر طبق یک اشتباه و سوء تفاهمی مشترک در مورد درد مزمن عمل می کنند . آنها تصور می کنند که درد مزمن همانند یک آسیب غیر قابل کنترل تمام ابعاد زندگی فرد را احاطه کرده و این نحوه تفکر غلط ،باعث می شود که به ” بحث درد ” به شکل افراطی بپردازند. معمولا کسانی که به درد مزمن مبتلا هستند در مورد آخرین تزریق ، ویزیت پزشک و جراحی صحبت می کنند .
دوستان و خانواده نیز اغلب در مورد مشکلات خواب ، مصرف داروها و نوع درمان و روش های درمانی سوال می کنند . در حقیقت همه این افراد دارای احساس بدی بوده و در تلاشند که به نوعی همدردی خود را به فردی که دردمند است نشان دهند. اما عملا در این زمینه نمی توانند کار خاص و مفیدی انجام دهند.
صحبت در رابطه با درد چه تاثیری بر مغز می گذارد
با توجه به اهمیت علوم اعصاب و درک نقش زبان در رابطه با درد مزمن ، به افراد آموزش داده می شود . آنها در آموزش خود ، در رابطه با نحوه پردازش اطلاعات و تولید درد توسط بیان و مکالمه ، به افراد یاد می دهند که ، درد افراد چگونه افزایش و یا کاهش می یابد.
همانگونه که مغز ما سیستم عصبی محیطی ما را کنترل می کند ، در حال جمع آوری شواهدی برای عوامل خطرساز و عواملی که ایجاد ایمنی می کند نیز هست .در حقیقت مغز ما با توجه به شواهد موجود تعیین می کند که تهدیدی وجود دارد یا نه ؟ و در صورت مثبت بودن جواب ، بدن ما به چه شکل از یک واکنش محافظتی برخوردار می شود .
این پاسخ محافظتی ممکن است احساس درد یا هر پاسخ دیگری باشد . روش هایی که معمولا در مغز متداول است به این صورت است که ” مشکلی پیش آمده ” شاید یک هیجان شدید باشه ، لرزش غیر صرعی باشه ، معده ، سردرد ، سرگیجه ، کهیر ، حالت تهوع ، تاری دید ، گرفتگی عضلات ، تپش قلب ، درد قفسه سینه یا کشیدگی عضله باشد .
وقتی مغز تهدیدی در مورد یک بیماری یا اختلال احساس می کند ما انسان ها اغلب در رابطه با علائم ، دچار اشتباه می شویم.
درد مزمن در نتیجه یک سیستم عصبی پر کار است یعنی در شرایطی که مغز مدام تهدید را احساس می کند ، در نتیجه آن، درد ایجاد می شود . بنابر این درد مزمن ، الزاما نشاندهنده یک بیماری یا اختلال نیست که با مداخله پزشکی مستقیما قابل درمان باشد . کادر پزشکی و درمانی به شکل ناخواسته و ناآگاهانه ای می توانند با نحوه صحبتی که در رابطه با سلامتی بیمار خواهند داشت نگرانی فرد را افزایش دهند . در اینجا برخی از اظهارات کادر درمانی و پزشکی که به شکل رایجی وجود دارد بیان می شود و مغز ما از آنها به عنوان شواهدی برای وجود خطر استفاده می کند.
- MRI شما غیر طبیعی است .
- این بدترین موردی ست که تا حالا دیدم .
- از اینکه تا به حال تونستید راه برید خیلی متعجبم .
- فکر می کنم داروی قوی هم نتواند درد شما را تسکین بده .
- شما دچار یک دیسک بسیار خطرناک کمر شده اید .
- چون مادر شما هم ،این بیماری رو داشت قطعا به شما و دیگر اعضاء خانواده منتقل می شه .
- من تصور می کنم که به جراحی بیشتری نیاز دارین .
- برای رفت و آمد به عصا و یا واکر نیاز دارید .
خب بدیهی ست که مغز با توجه به این جملات و شواهد موجود ، به این نکته توجه می کنه که خطری وجود دارد . هنگامی که افراد دارای درد مزمن هستند ، مغز آنها ، از داشتن شواهد معتبر برای ایمن شدن خالی می شود . مغز آنها دلیل خاصی برای باور داشتن این مطلب که نباید درد داشته باشد ندارد .
اما این افراد نیاز به دلایلی برای اینکه ، حرکت، صدمه ای به آن ها نمی زند دارند و یا باوری که ،به آنها القاء کند ، آن ها می توانند درد خودشان را به شکل موثری مدیریت کنند لازم است .
چگونه می توانیم مکالمه خود را در مورد درد مزمن تغییر دهیم ؟
باید بگوییم طبق تحقیقات انجام شده ، افراد می توانند با تغییردر نحوه صحبت، احساس تهدید درد را در مغز خود کاهش دهند . در حقیقت هدف از تغییر چگونگی صحبت ما ؛در مورد درد، این است که به نوعی توجه برگردانی کنیم و با وجود دردی که در بدن داریم ، توجه خود را از سمت درد به جنبه های دیگری از زندگی متمرکز کنیم.
جیمز هادسون متخصص درد مزمن ، دارای دو دستورالعمل در رابطه بیمارانی که از درد مزمن رنج میبرند تهیه دیده است . این متخصص ، دستوالعمل ها را بر روی نسخه پزشکی خود نوشته و به بیماران جدید می دهد . هدف او از این روش ،این است که بیماران نحوه گفتگو و تفکر خود را درباره درد تغییر دهند.
اولین دستورالعمل در نسخه که بسیار ساده نیز هست عبارت است از : “حرف زدن درباره درد را متوقف کنید” . باید به این نکته توجه کنیم که مردم مرتبا در رابطه با درد ، از افرادی که دارای درد مزمن هستند سوال می کنند. اما بیمار درد مزمن باید یاد بگیرد که سوالات را به جنبه های مختلف زندگی خود تغییر مسیر دهد؛ آنها می توانند بگویند که “ممنونم از اینکه سوال کردید. من ترجیح میدم که در مورد دردم دیگه صحبت نکنم . خوشحال می شم از اینکه درباره برنامه ریزی کارهایی که در همین هفته می خوام انجام بدم صحبت کنم”.
نسخه دوم هم تقریبا مشابه نسخه اول این است که “اغراق در بیان میزان درد خود به دیگران و حتی، وقتی که با خود صحبت می کنید را متوقف کنید”. ما هنگام مواجه شدن با درد اغلب از زبان افراطی استفاده می کنیم، مانند ” این درد بالاخره من و می کشه ” و یا ” درد من در حال حاضر آنقدر زیاده که از حد گذشته “. این نوع زبان بیان درد، فقط این باور را تقویت می کند که تهدید شدیدی وجود دارد. وقتی مغز متوجه شود که تهدیدی وجود دارد، اغلب با تولید درد بیشتر سعی می کند از شما محافظت کند.
وقتی بیماران ، این دو روش درمانی پیشنهاد شده توسط پزشک و راهکار عکس العمل را به خانه می آورند ، تا زمانی که دوستان ، خانواده و همکاران از آموزش جدید برخوردار شوند زمان می برد .دوستان و خانواده اغلب مضطرب و نگران هستند . به همین علت پرسش درمورد درد یک امر طبیعی ست . اما اگر موضوع مکالمه تغییر کند ، نتایج اغلب بسیار چشمگیر است .
یعنی پس از سالها که صحبت از درد آغاز می شد و دایره تمرکز بر روی درد بود ، بیمارانی که دارای درد مزمن هستند در واقع شروع به صحبت در مورد مطالبی می کنند که معنا دار ، امیدوار کننده و لذت بخش هستند . آنها بر روی توانمندی ها و مهارت های خود تمرکز می کنند نه بر روی کارهایی که نمی توانند انجام دهند .
ممکن است در ابتدا با نحوه تغییر در مکالمات ، تغییرات میزان درد به شکل جزئی بنظر برسد اما بر نحوه تولید درد در مغز تاثیر می گذارد . شما می توانید در مکالمات امروز خود از نگرانی های خانواده ، فامیل و دوستان خود تشکر و قدردانی کنید اما ، وقت آن رسیده است که مکالمه جدیدی را طرح ریزی کرده و گفتگوی خود را برروی رشد ، پیشرفت ، امید و آینده بهتر متمرکز کنید. و در این راستا بخش تخصصی مشاوره رایگان، مشاوره روان شناسی مرکز مشاوره راز ماندگار می تواند شما را در این امر خطیر یاری رساند.
بدون دیدگاه