رسیدن به اهداف

زمانی که شما قصد دارید یک مهارتی را به طور کامل یاد بگیرید و آن مهارت در ضمیر ناخودآگاه شما جای گیرد باید آن را تکرار کنید برای رسیدن به اهداف خود. تکرار و تکرار و تکرار تا اینکه آن مهارت از حافظه ی کوتاه مدت شما به ناخودآگاه شما برود.زمانی که میخواستید رانندگی یاد بگیرید را به خاطر دارید؟ در ابتدا شما به همه ی اطراف خودتان توجه میکردید چرا که میترسیدید خطری متوجه شما باشد. اما کم کم به مهارتی در رانندگی دست یافتید که اگر سوار اتومبیلتان میشوید و اصلا متوجه طی مسیر نمیشوید.

چشمتان را که باز میکنید به مقصد رسیده اید. تمام مهارت های جهان با تمرین و تکرار برای تمام افراد دنیا قابل یادگیری است. فقط زمان یادگیری و انتقال آن به ناخودآگاه متفاوت است. تنها چیزی که مهم است این است که شما میخواهید چه مهارتی را یاد بگیرید؟ درست حدس زدید مهم ترین قدم، هدف شماست که به شما سمت و سو میدهد.

در همان مثال ماشین سواری زمانی که شما سوار بر اتومبیلتان میشوید باید یک مقصد برای خودتان تعیین کنید در غیر اینصورت اصلا دلیلی برای استارت زدن ندارید. زمانی که از هدف صحبت میشود بیشتر مردم داشتن هدف را بسیار خوب و لازم میدانند اما زمانیکه که از هدف خوشان با آنها صحبت میکنید میبینید که به غیر از جملاتی مبهم در آینده چیزی برای ارائه ندارند اما دلیل آن چیست؟

هدف

بسیاری از مسائل وجود دارد که مردم میدانند برایشان خوب است اما انجام نمیدهند یا انجام آن را به آینده ای مبهم موکول میکنند. مثل کتاب خواندن. لزوم داشتن هدف برای هرکسی روشن شدن مسیر آینده ی او است. حال میتواند در زمینه ی زندگی شخصی او باشد یا در زمینه ی شغلی یا درسی یا … . داشتن هدف و برنامه ریزی برای رسیدن به آن نیز جزو مهارت هایی است که با تمرین و تکرار قابل یادگیری است مثل مهارت رانندگی.

اهداف شما میتواند بسیار ساده و دست یافتنی باشد و یا بسیار سخت و دور از دسترس. اهداف میتوانند بلند مدت، میان مدت و یا کوتاه مدت باشد. بهتر است زمانیکه اهداف خود را تعیین کردیم آن را به اهداف ساده تر تقسیم کنیم تا رسیدن به آن ساده تر باشد. مثلا زمانیکه شما یک هدف برای خودتان در نظر میگیرید راه های رسیدن به آن و مهارت های لازم تا رسیدن به آن هدف را به عنوان اهداف کوتاه مدت خودتان تعیین کنید تا با رسیدن به هریک از آنها علاوه بر اینکه یک قدم به هدف اصلی خود نزدیک شده اید یک باور و انگیزه ی رو به جلو برای شما نیز به حساب بیاید.

ابتدا باید اهداف بلند مدت خودمان را تعیین کنید و آن را به دسته های کوچکتر سالانه ماهانه و هفتگی و روزانه تقسیم کنیم با این کار مسیر ما روشن میشود و میدانیم در هر روز باید چه کارهایی در جهت رسیدن به اهدافمان انجام دهیم. همینطور میدانیم که در پایان هفته چه مقدار به هدفمان نزدیک شده ایم. با رسیدن به موفقیت های کوچک هم فعالیت در جهت رسیدن به اهدافمان جزو عادت های ما میشود و در ناخودآگاه ما نقش میبندد و هم به ما یک انرژی و انگیزه ای برای ادامه ی مسیرمان میدهد.

چند نوع هدف وجود دارد؟

اهداف انسان های مختلف متفاوت است ممکن است فردی دوست داشته باشد تا در زمینه ی خاص شغلی خود ترفیع شغلی بگیرد.  یکی دیگر ممکن است بخواهد برنامه ریزی کند تا در کنکور به رتبه های برتر برسد. شخص دیگری دوست دارد تا در زندگی خانوادگی خود بتواند بهتر با همسر و فرزندانش ارتباط برقرار کند. همانطور که میبینید اهداف در افراد مختلف متفاوت است اما اگر بخواهیم یک دسته بندی کلی به اهداف بدهیم خواهیم گفت:

  1. اهداف خانوادگی
  2. اهداف تفریحی
  3. اهداف اجتماعی
  4. اهداف معنوی
  5. رسیدن به آزادی مالی
  6. رفع نیاز های مادی و مالی
  7. اهداف در زمینه شغلی و کسب و کار
  8. اهداف جسمی

حتی افرادی که به داشتن هدف اعتقاد چندانی ندارند نیز در مقاطعی از زندگی شام هدف هایی برای خود یا خانواده شان تعیین کرده و برای رسیدن به آن برنامه ریزی داشته اند اما نمیدانستند که این همان برنامه ریزی و هدف گذاری است. برای اینکه بدانیم چگونه میتوانیم به اهدافمان برسیم و یا اصلا هدف درست ما در زندگی چیست باید به یک مشاوره فردی مراجعه کنیم.

مشاوره فردی اهداف زیر را دنبال میکند:

  • به افراد کمک کند تا بتوانند ابتدا توانایی های بالفعل و حتی بالقوه ی خودشان را شناسایی کنند و سپس این مهارت ها را تقویت کند تا فرد بتواند برای ایجاد و نگهداری روابط خود از آن استفاده کند.
  • یک مشاوره فردی به فرد کمک میکند تا کارایی خود را افزایش داده و به او یاد میدهد تا بتواند در مقابل ناهمواری های مسیر رسیدن به هدف مقاومت کافی را داشته باشد.
  • با پیگیری و کمک های مشاوره فردی، تغییراتی که لازم است در فرد به وجود بیاید را شناسایی میکند و به فرد کمک میکند تا این تغییرات برای او ساده تر شود.
  • به فرد کمک میکند تا کارایی و توانایی او برای مقابله با شرایط موجود افزایش بیابد.
  • زمانیکه فرد با مشاوره فردی شروع به صحبت میکند مشاور به علت توانایی و تخصصی که دارد میتواند فرایند تصمیم گیری را برای او ساده تر کند و توانایی های فرد را ببیند و به او کمک کند تا بتواند این توانایی ها را تقویت کند.
  • مهم ترین وظیفه ای که هر فرد در زندگی خود دارد رشد است. رسیدن به اهداف میتواند بسیار سخت باشد اما زمانیکه فرد اینکار را انجام میدهد در او یک رشد و بالندگی رخ میدهد زندگی بدون هدف هیچ جذابیت و هیجانی نخواهد داشت و یک مشاوره فردی به ما کمک میکند در جهت رسیدن به اهدافمان رشد کافی را از نظر فکری، جسمی، روحی، روانی و… داشته باشیم.

درنتیجه : یک مشاوره فردی در کنار مراجع خود قرار میگیرد تا بتواند او را در جهت رسیدن به اهدافی که در نظر دارد حمایت و یاری کند. به صورت کلی مشاوره فردی عبارتست از روان درمانی، گفتار درمانی، درمان فردی، مشاوره.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *